دو تا سگ کوتوله تو ساختمون هستن، چندباری موقع ناهار دعوتشون کرده بودم! دیگه ول کن ماجرا نیستن. از در اومدم انگار باباشون رو دیدن دور از جون! بلانسبت شوما! اینقدر پیچیدن به پر و پام و دم تکون میدادن و میخواستن از سر و کولم بالا برن که مجبورم کردن سرشون داد بزنم!‌هااا عنوان این پست باید میشد نو اعصاب 5. من همیشه میدیدم ملت تهران نشین، سگ‌های کوتوله دارن و درک نمیکردم که چرا و یعنی چی انسان‌ها به جای داشتن بچه میرن سراغ سگ یا توامان هم سگ هم بچه؟ بعد خودم با این کوتوله‌ها به این نتیجه رسیدم که اینها اینقدر به ادم حس زندگی و نشاط میدن که هیچ لیانایی نمیده!! با عرض معذرت از این قیاس!

+ من معمولا متعصابه تر برخورد میکردم در این موارد...