loading...

اندرونیات

..........................

بازدید : 290
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 14:37

بازدید : 399
يکشنبه 17 آبان 1399 زمان : 11:37

بدون اغراق و تعریف؛ بارها بهم ثابت شده با سند و مدرک که بهترین خانواده دنیا رو دارم. بهترین خواهرها و برادرها ( تف تو گور خوارزها و برارزها ولی!) بهترین مادر دنیا هم مال منه و بهترین دوستان دنیارو خود خدا گواهه و شاهد قضیه است که من دارم تو ایران. مسعود، علی، کامبیز، صادق، پرهام، احسان، سینا و علی آقا. که هرکدوم از اینها رو اگر کسی داشت خوشبخت محسوب میشد! با این حال نمیدونم چرا هچکدوم رو لایق هم صحبتی ندیدم. حتی دایی علی بزرگوار رو که چند روزه باهاش در ارتباط نیستم. ناچارا پیام دادم به اون سر دنیا به امید، کانادا. شب ما صبح اوناست! گفت زنگ بزن داداش، حدودا 40 دقیقه حرف زدم باهاش. تازه کم حرف زدیم. کم بود! یعنی 80 میلیون جمعیت ایران رو چی حساب کردم؟ چرا اینجوری ام؟

تولیدات بهترین عسل های جهان
بازدید : 180
يکشنبه 17 آبان 1399 زمان : 11:37

یادمه یه سریالی بود که قلبنا ماه رمضون پخش میشد. یه زوج جوان بودن که خیلی رومئو و ژولیت بودن اول زندگیشون. زد و تصادف کردن و دختره افلیج شد و افتاد رو تخت، گوشه‌ی خونه و از پس برآوردن حاجات روزمره خودش هم بر نمی‌اومد. مثلا این تصادف تاثیری در عشقشون نگذاشته بود. اما مثلا فقط! دختره میگفت من مشکلی ندارم و برو ازدواج کن مجددا. پسره هم آدم ِ خوب بازی درمی‌آورد و می‌گفت تو غصه‌ی منو نخور، من اوکی ام! بعد از یه مدت گند قضیه در اومد و دختره متوجه شد که شوهرش یکساله که با یک زن دیگه در ارتباطه ولی همچنان براش نقش بازی میکنه و ادای چیز چیزارو در می‌آورده.

این نه، یه چیز دیگه.
برچسب ها دلی ها 2 ,
بازدید : 235
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 9:38

پوریا (خوارزام) این دو روز باهام بود سر کار... ساکت میبود ساکت میبود، یهو یه چیزی میگفت و من غش غش میخندیدم! شخصیتش خیلیییییی شبیه شخصیت هومن سیدیه توی سریال عاشقانه. وجدانن عاشقشم... این پسر همیشه Boring بود... بهش میدان نداده بودیم تا حالا:)) امروز گفتم تو فقط حرف بزن نمیخواد کار کنی! اونم شروع کرد به افاضات...

معمولا ادم هایی که
بازدید : 176
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 9:38

بعضی فیلمهای‌هالیوودی رو که آدم میبینه، رسما تراژدی محسوب میشن و یه پایان تلخ دارن (همینجا بگم بهتر از تلخی بی پایانه!) اما اونقدر جالب و جذاب و چالش برانگیز و مخ-درگیر-کن هستند که همه‌مون این فیلمها رو به همدیگه پیشنهاد میدیم. مسلما به خاطر فضای شاد و کمدی اون فیلمها نیست. شاید موقع تماشای این فیلم‌ها حتی گریه هم بکنیم ولی کماکان‌ میگیم چه فیلم فاخری، محشر بود و ... .

معمولا ادم هایی که
برچسب ها
بازدید : 489
پنجشنبه 14 آبان 1399 زمان : 0:48

بازدید : 144
پنجشنبه 14 آبان 1399 زمان : 0:48

اومدم مغازه داداشم. خبرهای بدی بهم داد و کلی اعصاب خوردی. بعدشم گفت حالا یه خبر خوب هم بهت بدم... گفتم چی؟ یه ذره من من کرد و گفت : داری عمو میشی

چقدر بنویسم از عشقت دست بکشی؟!
بازدید : 360
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 4:41

یکی از قوانین دانشگاه برای ترم آخریا "ادعای فارغ التحصیلی" ئه. به این صورت که دانشجوی ترم آخری ادعا میکنه که میخواد همین ترم فارغ التحصیل بشه و دانشگاه موظفه که هر واحدی که پاس نکرده رو به‌‌‌ای نحوِِ براش فراهم کنه. خیلی حال میده وقتی اون فرم رو امضا میکنی و پرتش میکنی تو صورت مسئول اموزش!

# احوال پرسی ...
بازدید : 200
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 4:41

هرگاه میام این دانشگاه تمام احساسات و عواطفم یه دور چرخ وفلک بازی میکنن! درگیر میشم... کلی خاطرات و روزهای بد اینجا دارم... رو به دانشگاه: نه تنها دوستت ندارم، بلکه ازت متنفر هم نیستم که خوشحال باشی و بگی تنفر شکل خشمگینانه‌ی همون عشقه. بی تفاوتم. نمیبخشمت. نمی‌بخشمت هرگز ... تو منو کشتی، پشت پنجره ات میشینم و خنده این پشت نی ...

ادعا داشتن خوب است...
بازدید : 469
چهارشنبه 13 آبان 1399 زمان : 4:41

صبح ژیگول پیگول اومدم دانشگاه کارشناسیم که مدرکمو آزاد کنم اصطلاحا و دانشنامه‌مو بگیرم. با خودم دو دوتا چهارتا کردم که میرم تا ساعت یازده مدرک‌ کارشناسیمو آزاد میکنم، بعدش میبرمش بانک یه وام ۲۰۰ میلیونی کمک هزینه سفر میگیرم باهاش، اگه دادن یه وام ازدواج هم میگیرم ضرر نداره! اگه ندادن هم میرم قزوین دانشگاه ارشدم، مدرک ارشدم رو تا ساعت یک عصر آزاد میکنم و سریع تا بانکا نبستن، میرم میدمش بانک یه وام ازدواجی میگیرم باهاش(اخه خعلی اعتبار داره این مدرک، از دم در نشونش بدی، برات پا میچسبونن! آره بابا اینجوریاست) بعدشم سریع میرم ترمینال یا لب خط، سوار اتوبوسی تاکسی‌ای چیزی میشم و مستقیم ونکوور. خداحافظ ایران! خداحافظ مادر! خداحافظ هم وطن! سلام کانادا! بعد اومدم دانشگاه لعنتیم، دو صفحه رو برد دیدم یخ زدم. چقدر مدارک از آدم میخوان! من حوصله این کاغذ جمع کردن‌هارو ندارم. دیگه از من گذشته ... اصلن سلام بیابان! سلام تاسیسات مکانیکی! سلام مادر! سلام هموطن! صبحت به خیر تهران! زندگی هنوز خوشگلیاشو داره:)

من و نیمکتهای خالی مانده از تو ...

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی